یکی از بهترین توصیه شما میتوانید همیشه دریافت درباره مه لقا باقری طلاق گرفته
یکی از بهترین توصیه شما میتوانید همیشه دریافت درباره مه لقا باقری طلاق گرفته
Blog Article
چنین نازکخیالیها و نکتهپردازیها در شعر فارسی، به ویژه شعر غنایی ما از گذشته وجود داشت؛ ولی هر چه از سدههای پیشین به زمانهای کنونی نزدیک شویم، نیروی آن را قابل حس کردن تر و به همان نسبت سادگی الفاظ را برای آسانی بیان بیشتر مییابیم. همچنین از آنجا که شعر فارسی از بیتهایی تشکیل شده که به دو بخش مساوی به نام مصراع تقسیم میشوند لازم است که در تمامی این قوالب مصراعها از نظر وزن و تعداد هجا و نیز ریتم هجاهای کوتاه و بلند همخوانی داشتهباشند بجز قالب مستزاد که چنین نیست. عزتی در نهایت سیمرغ بلورین بهترین کارگردان بخش نگاه نو جشنواره را دریافت کرد. بخش بزرگی از ادبیات فارسی را مرثیهها و مدیحهها در بر میگیرند. در ادبیات فارسی به بخشی از سرودههای منظوم که بیشتر در قالبهای مثنوی و غزل آفریده شدهاند ادبیات غنایی فارسی گفته میشود. موضوع مورد بحث در اثر ادبی و نیز حالت روحی و فکری پدیدآورنده اثر آن را به یک نوع خاصی در ادبیات سوق میدهد که به چهار دسته حماسی، تعلیمی، غنایی و نمایشی تقسیم میشود.
مه لقا جمیل بایرامی
چند سال بعد این مدرسهٔ دولتی، با مدرسهٔ عالی موسیقی که خود وزیری تأسیس کرده بود (و خصوصی بود) ادغام شدند و حاصل آن یک کنسرواتوار موسیقی بود که دورهای پنجساله ارائه میکرد که در انتهای آن هنرجویان مدرکی معادل پایان تحصیلات متوسطه دریافت میکردند. در ایران بعد از صفوی آداب عاشورایی رنگ جدی به خود گرفت. سید محمد پولادگر پیش از المپیک توکیو، موکداً آسیبدیدگی هادیپور را جدی ندانسته و عنوان کرده بود که در المپیک انتظار مدال داریم. از واژهٔ طنز، اغلب معنی لغوی آن یعنی «مسخره کردن» و «طعنه زدن» مورد نظر شاعران و نویسندگان بوده است ولی معنی امروزی آن، که جنبهٔ انتقاد غیرمستقیم اجتماعی با چاشنی خنده، که بُعد آموزشی و اصلاحطلبی آن مراد است، از واژهٔ satire اروپایی گرفته شده است. دکتر سیروس شمیسا در کتاب خود به نام انواع ادبی ویژگیهایی برای حماسه متذکر میشود که از آنها میتوان به خرق عادت، روایات جنگجویان و پهلوانیها، داستانهای مربوط به گیاهانی با خواص عجیب و موجودات افسانهای اشاره کرد و همیشه در حماسه و در هر داستان حماسی یک قهرمان نیز وجود دارد. Content was generat ed by GSA Content Generator DEMO.
با توجه به اینکه بسیاری از آثار غیر تعلیمی مانند آثار حماسی و غنایی دامنهٔ تعلیماتی و بار آموزشی در خود دارند یا پندهای اخلاقی به خوانندگان منتقل میکنند تعیین مرز میان ادبیات تعلیمی و سایر انواع ادبی اندکی دشوار است. سرودههای حماسی فارسی توسط خنیاگران دورهگرد در مناطق مختلف ایران با روشهای ویژه و آیینی خوانده میشدند. بیشک گرد مضمونها و نکتههای تازه در شعر، به ویژه در غزل، گردیدن بسیار شایسته و در خور است؛ بدان شرط که نخست در این راه زیاده روی نکنند و دوم به خاطر معنی لفظ را بیهوده نگذارند؛ ولی بیان این نکته خالی از فایده نیست که سخنگویان این دوره نکتهپردازی و مضمونیابی را از وظایف شاعر میپنداشتند و شعر سادهٔ بینکته را ماندنی نمیدانستند. در سدههای هفتم و هشتم، شاعرانی چون خواجو و سلمان و به خصوص حافظ توانستهاند، نکتههای دقیق بسیار در الفاظ عالی منتخب بگنجانند و خواننده را گاه از نیرویِ شگفتانگیز خود به حیرت افکنند و همین توانایی جادوگرانه است که باعث شد جانشینان آنان و به ویژه شیفتگان حافظ، دنبالهٔ کارش را در نکتهآفرینی بگیرند؛ بیخبر از آن که «قبول خاطر و لطف سخن خدادادست». این نشریه بهطور ویژه در شماره ۲۷ خود، از بروز چند دستگی در تبریز انتقاد کرد.
هر کدام از این انواع ویژگیهای خاص خود را دارند که در آثاری که در آن نوع ویژه به کار رفته نمایان است. سخن در این است که هر چه از آغاز این دوره، مه لقا باقری همسر کیست به پایان آن نزدیکتر شویم، بزرگنمایی در مضمونیابی و مضمونسازی را بیشتر و به همان نسبت دقت در الفاظ و یکدست نگاه داشتن آن و انتخاب را در آن کمتر اینجا میبینیم. یکی از سببهای سستی برخی از بیتها یا به کار بردن ترکیبهای کم بها در پارهای از شعرهای این دوره، همین نزدیکی به زبان گفتگو است؛ ولی اینکه بیشتر شاعران، به خصوص غزلسرایان، در پایان این دوره به زبان سادهٔ دونفره گرایش یافته بود؛ به این علّت بود که رابطهٔ گروهی از آنان با آثار استادان بزرگ پیشین کاهش یافته و نیز دستهای از آن شاعران ترکزبانی بودند که فارسی را میآموختند و هنگام سخنگویی ناگزیر سادهگویی میکردند. با اینکه داستان عاشقی فرهاد در زمان حیات و پس از مرگش در افواه پیچیده بود امّا شاهنامه هیچ یادی از فرهاد نمیکند فقط روایت شیرین را گزارش مینماید. طنز یکی از شاخههای ادبیات انتقادی و اجتماعی است که در ادبیات کهن فارسی، به عنوان نوع ادبیمستقل شناخته نشده و مرزهای مشخصی با دیگر مضمونهای انتقادی و خندهآمیز چون «هجو»، «هزل» و «مطایبه» نداشته است.
Report this page